هدف هر فیلمساز این است که شیوه نو در بیان داستانش به وجود آورد. در متحرکسازی چنین هدفی با استوری برد محقق میشود. اما لازم است پیش از صحبت درباره تعریف استوری برد به بررسی مفهوم تام نیل بپردازیم.
تام نیل
تام نیل متشکل از کادرهای بسیار کوچک ( اصطلاحا بندانگشتی) جهت تمتصور کردن حرکتها طبق فیلمنامه است و از آنجا که این تصاویر بسیار کوچک هستند، میتوان کادرهای زیادی را در آن جای داد (این استوری بردهای کوچک در برخی کارها میتوانند در حاشیه فیلمنامه طراحی شوند) و از این طریق به کارگردان این اجازه را میدهد که جریان و تداوم حرکت و داستان را ببیند. هدف از تام نیل بیرون کشیدن کلمان از فیلمنامه و ترجمه به تصاویر پیش از فرایند استوری برد است.
بعد از بازیابی کارگردان تغییراتی در تصاویر و کادرها به وجود میآورد، از جمله محل قرار گرفتن شخصیتها، زوایای دوربین و کادرها که در این مرحله کادرها بزرگتر و کمی کاملتر از طراحیهای تام نیل هستند و این امکان را به هنرمند میدهند که جزئیات بیشتری از کاراکترها و حرکتها و محیط پیرامون آنها را طراحی کند. به این مرحله استوری برد اولیه یا Scetch یا Rough Pass میگویند.
استوری برد
فیلمنامه مصور یا داستاننما، به اجزای تصویری کوچکتر که سکانس و پلان نام دارند گفته میشود. پلان کوچکترین جزء استوری برد است که اصطلاحا شروع و پایان آن با فشردن دکمه دوربین آغاز و با برداشتن دست از روی دکمه یا توقف حرکت دوربین خاتمه مییابد. پلان در واقع تصاویری است که از نظر زمان و مکان یکسان و پیوسته هستند. سکانس نیز مجموعه پلانهایی است که از نظر زمان یکسانند و میتوانند از نظر مکان متفاوت باشند.
نمابندی در استوری برد
در طراحی استوری برد لازم است موارد زیر را در نماهادر نظر بگیریم:
1- از لحاظ دور و نزدیکی به شخصیتها (لانگ شات، مدیوم شات، کلوز آپ، دیتیل یا نمای بسته) و غیره بررسی شوند.
2- از نظر زاویه دوربین (نمای روبرو، نمای بالا، نمای پایین و نمای نقطه دید p.o.v و غیره بررسی شود.
3- از نظر تعداد و طرز قرار گرفتن کاراکترها (تک شات، تو شات، کرود شات، نمای از روی شانه در صحنه تقسیم بندی شوند.
اگر کاراکتر در یک صحنه ثابت جابجا شود، طراح باید در طراحیهای مختلف نوع حرکت و حالتهای مختلف کاراکتر را شرح داده و به تصویر بکشد. این موضوع نیازمند تصویر ثابت دوربین از فضای مورد نظر و سپس حرکت کاراکتر در میان موضوعات خواهد بود. مثل پریدن کاراکتر از روی مانع که در یک نمای ثابت چندین حرکت از او را نشان خواهیم داد.
تفاوت انتخاب استوری برد سینمایی و تلویزیونی
اصلیترین تفاوت در استوری برد سینمایی و تلویزیونی در “انتخاب نما” است، در سینما به علت بزرگ بودن صفحه نمایش کوچکترین اجزای صحنه به خوبی نشان داده میشوند. بنابراین میتوان از نماهای لانگ و (Crowed) بیشتر استفاده کرد.
در تلویزیون به علت کوچک بودن صفحه نمایش و پایین بودن تعداد نقاط در صحنه (Resolution) داشتن نمای لانگ زیاد که به کار صدمه میزند باید از نماهای کلوزآپ و مدیوم شات بیشتر استفاده کرد.
قبل از طراحی استوری برد به چه چیزهایی نیاز داریم؟
داستان و فیلمنامه باید برای کار آمادده باشد. در صورت نیاز کارگردان میتواند “دکوپاژ” را نیز نوشته و به طراح استوری برد بدهد. اما معمولا این کار توسط طراحی استوری برد در همان زمان طراحی انجام میشود.
مهمترین مسائلی که باید پیش از طراحی استوری برد آماده باشند به شرح زیر هستند:
1- طراحی شخصیتها (لباسها، زره و کلاه خود، آناتومی و چهره و…)
2- فضاسازی (داخلی و خارجی،concept و…)
3- اشیاء ضروری صحنه (اکسسوارها مثل شمشیر، اسلحهها و…)
4- منابع نور صحنه (این مرحله در طول کار و با هماهنگی کارگردان انجام میشود)؛
5- نوار دیالوگ (نریشن)، موسیقی.
قواعد اولیه طراحی استوری برد از نظر فنی و تکنیکی
1- پیوستگی و هماهنگی که با توجه به تغییر مکان دوربین در پلانهای مختلف باید رعایت شود، مانند زاویه تابش نور و سایهها و همچنین جای قرار گرفتن اجزا را حفظ کند. مثلا اگر در یک نما جهت تابش نور از سمت راست باشد و سایه کاراکتر در سمت چپ او قرار دارد با تغییر پلانها نباید جای منبع نور که ثابت است تغییر کند.
2- رعایت Jump Cut که یکی از قواعد فنی مهم در طراحی استوری برد و مونتاژ است.
3- خط فرضی و حفظ آن که طراح استوری برد باید با دقت این موضوع را در نظر گرفته و اگر بخواهد دوربین را به سمت دیگر خط فرضی ببرد. حتما با رعایت نکات فنی این کار انجام شود. در غیر اینصورت علاوه بر پرش، باعث سردرگمی بیننده میشود و بیننده احساس میکند که موقعی شخصیتها و اشیا جابهجا و اصطلاحا خط فرضی شکسته شده است. برای تغییر مکان دوربین به دو سمت خط فرضی بدون شکستن آن میتوان از روشهای زیر استفاده کرد:
1- استفاده از نماهای میانی (Insert) مثلا استفاده از یک نمای بسته خنثی که به موقعیت دوربین مربوط نباشد مانند نمای بسته از دست شخصیت از رو به رو که فنجان چای را بر میدارد.
2- استفاده از تغییر مرحله به مرحله دوربین، مثلا ابتدا دوربین از سمت چپ به روبهرو و سپس به راست تغییر مکان میدهد.
3- استفاده از نمای لانگ بالا بهعنوان تصویر میانی.
4- حرکت پیوسته دوربین به سمت دیگر خط فرضی (برای مثال چرخش دور کاراکتر).
بنابراین زمانسنجی، انتخاب نماها و استفاده صحیح از دوربین نکات مهم در طراحی استوری برد میباشد.
مراحل طراحی استوری برد
- تام نیل
- استوری برد اولیه
- استوری برد
- استوری ریل
توضیحاتی کنار کادرهای استوری برد باید لحاظ شوند مانند: زمان، شماره پلان، نوع نما، حرکت دوربین، ترانزیشن (انتقال پلان)، صدا (آمبیانس-دیالوگ)
تا زمانی که قسمت عمده استوری برد تکمیل و تصویر نشده باشد، تولید آغاز نمیگردد. این آخرین مرحله کار ارزان قیمت پیش تولید است و به همین دلیل با دقت و حساسیت بیشتری، کار را ادامه میدهیم.
استوری ریل
پس از اتمام کار استوری برد، برای زمانبندی و اندازهگیری صحنهها با ساختن حلقه استوری ریل به کارگردان یا تدوینگر کمک میکنیم تا شکل ظاهری محصول نهایی و تداوم قصه روایت شده را ببیند تا چنانچه قسمتی از استوری برد ناکارآمد بود یا نتیجه دلخواه کارگردان را نداشت بتواند کادرهایی را اضافه یا حذف نماید و یا تغییری دهد و به آسانی آنها را کنترل کند.
روش ساخت (امروزی) استوری ریل به گونه زیر میباشد:
- اسکن تمامی کادرهای طراحی شده استوری برد، مثلا از پلان یک تصویر تا پلان پنجاه
- وارد کردن تصاویر اسکن شده به داخل نرمافزار تدوین مانند ادیوس یا پریمیر
- مرتب کردن تصاویر بر اساس زمان تاکید شده
- ویرایش تصاویر (اعمال افکتهای تصویری و صوتی و موسیقی و دیالوگها) مانند نریشن آمبیانسها و غیره
- گرفتن خروجی
لیکاریل
در صورتی که حرکتی در پلان مورد نظر داشته باشیم، (مثلا کارکتری از سمت چپ به سمت راست حرکت میکند)، میتوانیم فریمهای کلید (اول، میانه، آخر) را در زمان مشخص شده به صورت متحرک در استوری ریل به جای پلان ثابت قرار دهیم. اگر تمامی پلانها این چنین متحرکسازی شوند (گاهی میتوان کاراکترهای بریده شده را با همان ژستهای طراحی فقط جابجا کرد). به حلقه خروجی گرفته شده لیکاریل یا لایکاریل گفته میشود.
انیماتیک
به مرحلهای از استوری ریل گفته میشود که شامل حرکات دوربین و متحرکسازی تصویرها و قرار دادن آنها به جای کادرهای ثابت در استوری ریل است.
فرایند استوریبرد در دهه 1930 در استودیوی والت دیزنی گسترش یافت و اولین استوریبرد کامل برای انیمیشن کوتاه سه خوک کوچولو در سال 1933 که برگرفته از کتابهای کمیک بود، خلق شد.
زمانبندی
همانطور که میدانید برای انجام یک حرکت در صحنه زمان مشخصی لازم است. از آنجایی که انجام یک حرکت و روند متحرکسازی فوقالعاده زمان بر و پر هزینه است، لازم است که پیش از ورود به زمان تولید جزئیات موارد لازم برا برای هر صحنه مشخص و مفصل توضیح دهیم.
مسئول زمانبندی باید طول حرکت را در طول کادرهای استوری برد جهت خلق یک حرکت اساسی مانند هیجان، غم و اندوه، شادی و… در تاثیر یا حساسیت، طبق الزامات فیلمنامه اندازهگیری کند. با استفاده از کرونومتر یا استاپ واچ میتوان زمانبندی لازم برای بازی کاراکتر را در ذهن تجسم کرد، آن را سنجید و ثبت نمود، اما متداولترین روش زمانبندی ساخت یک حلقه استوری ریل یا انیماتیک یا لیکاریل است.
بیشتر بخوانید: ویکی پدیا
مطالب مرتبط:
مستند تبلیغاتی
ایدهپردازی در تبلیغات
شعار تبلیغاتی
کمپین تبلیغاتی
کانون تبلیغاتی آهنگ تصویر